Anesthesia

هوشبری 91 بجنورد

Anesthesia

هوشبری 91 بجنورد

طنز عشق از زبان یک بیهوشی ...

زیبای من هر وقت که تورا میبینم قلبم دچار تاکی کاردی و نفسهایم دچار تاکی پنه میشود. 


نمیدانم اینها نشانه عاشق شدن است یا نه اما اگر اینها را هم توجیه کنم هیپو ترمی را 


که با دیدنت دچار میشم چگونه توجیه کنم.....


زیبای من ان روز کنار آن مریض که برای ان رزیدنت لبخند میزدی من قلبم را با انفوزین دکستروز ۵۰ ٪ زنده نگه داشته ام!!اچرا متوجه نشدی چراااا...


..کاش یک بار هم که شده گاهی هر از گاهی ECG قلب مرا میگرفتی تا متوجه میشدی که دریچه میترالم چگونه نام تورا صدا میزند


تا می دیدی رگهای کرونرل قلبم آنقدر از برایت منقبض شدند که سرانجام قلبم دچار mi گشت!!!


زیبای من نمیدانم به یادم هستی یا نه.....اما من تصویرت را در شبکیه ...در سلوول های مخروطی چشمم دخیره کردم..و از بس گریه کرده ام دلم برای غدد لاکریمال پلک فوقانیم میسوووزد...


من به تعداد آنژیوکت های که خراب کرده ام قسم میخوورم من به تمام ارزوهای هوشبرانه ام قسم میخوورم وقسم به نیدل تیزی که در قلب عاشقم فرو رفته است


هرگز فرا مووشت نخوواهم کرد تا رووزی که ارشد بیهوشی بیاید .


من فرا مووشت نخواهم کرد..


نظرات 2 + ارسال نظر
ندا پنج‌شنبه 11 اردیبهشت 1393 ساعت 16:05

اقا مرتضی خییییییلی قشنگ بود مرسی.
ایشالا ارشدمونم بیاد

هوشبری91 چهارشنبه 10 اردیبهشت 1393 ساعت 01:41

خیلی قسمت آخرش جالبه،ممنون
ب سلامتی و خوشحالی همه هوشبرای گل
ایشالا فراتراز ارشدهم میاد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد