Anesthesia

هوشبری 91 بجنورد

Anesthesia

هوشبری 91 بجنورد

شعری زیبا از مرحومه سیمین بهبهانی

 

 

من از شب ها ی تاریک بدون ماه می ترسم

نه از شیر و پلنگ، ازاین همه روباه می ترسم


مرا از جنگ رو در روی درمیدان گریزی نیست

ولی ازدوستان آب زیر کاه می ترسم


من از صد دشمن دانای لا مذهب نمی ترسم

ولی از زاهد بی عقل ناآگاه می ترسم


پی گم گشته ام در چاه نادانی نمی گردم
اصولأ من نمی دانم چرا از چاه 
می ترسم


اگرچه راه دشوار است و مقصد ناپدید، اما

نه از سختی ره، از سستی همراه می ترسم


من از تهدیدهای ضمنی ظالم نمی ترسم
من از نفرین یک مظلوم، از یک آه 
می ترسم


من از عمامه و تسبیح و تاج و مسند شاهی
اگر افتد به دست آدم خود خواه 
می ترسم


مرا از داریوش و کوروش و این جمله باکی نیست
من از قداره بندان مرید شاه 
می ترسم


نمی ترسم ز درگاه خدای مهربان، اما
ز برخی از طرفداران این درگاه 
می ترسم


چو " کیوان " بر مدار خویش می گردم ولی گاهی

از این سنگ شهاب و حاجی گمراه می ترسم


  سیمین بهبهانی 

نظرات 1 + ارسال نظر
zeinab یکشنبه 2 شهریور 1393 ساعت 15:36

mercy zyba bud

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد