Anesthesia

هوشبری 91 بجنورد

Anesthesia

هوشبری 91 بجنورد

شعری از اردلان سرفراز

 

آشفته بازار


دلم تنگ است دلم می سوزد از باغی که میسوزد

نه دیداری نه بیداری نه دستی از سر یاری

مرا آشفته می دارد چنین آشفته بازاری

تمام عمر بستیم و شکستیم بجز بار پشیمانی نبستیم

جوانی را سفر کردیم تا مرگ

نفهمیدیم به دنبال چه هستیم

عجب آشفته بازاری است دنیا

عجب بیهوده تکراری است دنیا

چه رنجی از محبت ها کشیدیم برهنه پا به تیغستان دویدیم

نگاه آشنا در این همه چشم ندیدیم و ندیدیم و ندیدیم

سبک بالان ساحل ها ندیدند

به دوش خستگان باریست دنیا

مرا در اوج حسرت ها رها کرد عجب یار وفا داریست دنیا

عجب آشفته بازاریست دنیا

عجب بیهوده تکراریست دنیا

میان آنچه باید باشد و نیست

عجب فرسوده دیواریست دنیا

عجب خواب پریشانیست دنیا

عجب دریای طوفانیست دنیا

عجب آشفته بازاریست دنیا

عجب بیهوده تکراریست دنیا

نظرات 7 + ارسال نظر
[ بدون نام ] یکشنبه 13 بهمن 1392 ساعت 15:28

خواهش میکنم جناب حمید ...
خوشبحالتون ک وب دارید

Fateme جمعه 11 بهمن 1392 ساعت 12:12

آخ آخ آخ،یادم رفت بگم:مطلبتون جالب بود
اون متنی ک گذاشتم از حسین پناهی بودش
مث اینکه قرعه کشی های چای محسن تبلیغاتش بیشترشده

Fateme جمعه 11 بهمن 1392 ساعت 11:55

نیستیم!
به دنیا می آییم
عکس یک نفره میگیریم!
بزرگ می شویم،
عکس دونفره میگیریم!
پیرمیشویم،
عکس یک نفره میگیریم
وبعد
دوباره نیستیم.

MILAD چهارشنبه 9 بهمن 1392 ساعت 00:26

ایول حمید شعر قشنکی بود ولی اکه میشه اشعار سیاسیشو بزار راستی اکه میتونی از ایرج جنتی عطایی هم شعر بزار بازم مرسی.

آیلین چهارشنبه 25 دی 1392 ساعت 13:23

زیبابود.ولی راست میگه به خدا عجب آشفته بازاریست دنیا

مهنوش و سیاوش سه‌شنبه 24 دی 1392 ساعت 13:49

ممنون. ای بابا، چرادیگه مطلب نمیذارین،خسته شدیم

ببخشید توی ایام امتحانات واقعا فرصت نبود.

Zeinab شنبه 14 دی 1392 ساعت 21:43

زیبا بود.
یه شعر از مهدی اخوان ثالث:
در گذرگاه زمان خیمه شب بازی دهر
باهمه تلخی و شیرینی خود میگذرد
عشقها می میرند
رنگها رنگ دگر می گیرند
و فقط خاطره هاست...
که چه شیرین و چه تلخ
دست ناخورده به جا می مانند.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد