Anesthesia

هوشبری 91 بجنورد

Anesthesia

هوشبری 91 بجنورد

کاش چون پاییز بودم - شعری از فروغ فرخزاد

  
 کاش چون پاییز بودم


کاش چون پاییز بودم...
کاش چون پاییز خاموش و ملال انگیز بودم
برگ‌های آرزوهایم یکایک زرد می‌شد
آفتاب دیدگانم سرد می‌شد
آسمان سینه‌ام پردرد می‌شد
ناگهان توفان اندوهی به جانم چنگ می‌زد
اشک‌هایم همچو باران دامنم را رنگ می‌زد
وه.... چه زیبا بود اگر پاییز بودم
وحشی و پرشور و رنگ‌آمیز بودم
شاعری در چشم من می‌خواند شعرآسمانی
در کنار قلب عاشق شعله می‌زد
در شرار آتش درد نهانی
نغمۀ من...
همچو آوای نسیم پر شکسته
عطر غم می‌ریخت بر دل‌های خسته
پیش رویم چهرۀ تلخ زمستان جوانی
پشت سر آشوب تابستان عشق ناگهانی
سینه‌ام منزلگه اندوه و درد و بدگمانی
کاش چون پاییز بودم .....

نظرات 5 + ارسال نظر
شیدا یکشنبه 16 آذر 1393 ساعت 14:52

عالی بود مرسی عصرهای پاییزیتون به خیر

شیدا یکشنبه 16 آذر 1393 ساعت 14:52

عالی بود مرسی عصرهای پاییزیتون به خیر

Asma پنج‌شنبه 18 مهر 1392 ساعت 21:20

آری آغاز دوست داشتن است
گرچه پایان راه ناپیداست
من به پایان دگر نیندیشم
که همین دوست داشتن زیباست
فروغ فرخزاد

tabasom پنج‌شنبه 18 مهر 1392 ساعت 21:08

خیلی ممنون که ازشعرای این شاعراستفاده کردین واقعا زیباست

سارا شنبه 6 مهر 1392 ساعت 17:08 http://love0311.mihanblog.com/

به این میگن به مطلب خوب. خوشحال میشم باهم تبادل لینک داشته باشیم . دوست دارم مطالب جدیدت رو بخونم.

منتظرم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد