دانشمندان ایرانی به پیشرفته ترین فناوری تولید انرژی از زباله دست یافتند
زباله نریزید، لطفا!
بیایید نریختن زباله را به یک فرهنگ تبدیل کنیم. این امر نیازمند تلاش بسیار از سوی مسئولین و همکاری بسیار از سوی مردم است...
زباله یعنی پسمانده و باقیمانده از تولید یا تغییر شکل چیزهای دیگر و نیز آنچه که قبلا استفاده شده و دیگر به آن احتیاجی نیست. به عبارتی زباله به مجموعه مواد ناشی از فعالیتهای انسان و حیوان که معمولاً جامد بوده و به صورت ناخواسته و یا غیرقابل استفاده، دور ریخته میشوند، گفته میشود.
با این تعریف میخواهیم تلنگری به یک رفتار ناشایست یا یک عادت و رسم غلط دیرینه بزنیم. عادت و رسم غلطی که عواقبش دامان خودمان یا فردای فرزندانمان را خواهد گرفت و شاید هم گرفته باشد!
1.آیا میدانید که .... یك چهارم استخوان های بدن، در پا قرار دارد؟!.
2.آیا میدانید که .... رشد كودك در بهار بیشتر است؟!.
3.آیا میدانید که .... حلزون ها میتوانند سه سال بخوابند؟!.
4.آیا میدانید که .... شتر مرغ در 3دقیقه، 95لیتر آب میخورد؟!.
5.آیا میدانید که .... مقاوم ترین ماهیچه بدن انسان زبان است؟!.
6.آیا میدانید که .... فندك قبل از كبریت اختراع شد؟!.
7.آیا میدانید که .... تمامی خرس های قطبی چپ دست هستند؟!.
8.آیا میدانید که .... خورشید 330330 مرتبه بزرگ تر از زمین است؟!.
10.آیا میدانید که .... گوش جانوران بچهزا نمایان و تخم گذار پیدا نیست؟!.
11.آیا میدانید که .... تنها قسمت بدن كه خون ندارد قرنیه چشم است؟!.
12.آیا میدانید که .... زكریای رازی غیر از الكل كاشف گوگرد هم هست؟!.
13.آیا میدانید که .... انسان سالانه بیش از 10 میلیون مرتبه پلك میزند؟!.
14.آیا میدانید که .... با 30 گرم طلا، نخی به طول81km میتوان درست كرد؟!.
15.آیا میدانید که .... حسّ بویایی مورچه با حسّ بویایی سگ برابری میكند؟!.
16.آیا میدانید که .... كرم های ابریشم در 56روز، 86هزار برابر خود غذا میخورند؟!.
17.آیا میدانید که .... ظروف پلاستیكی50هزار سال در برابر تجزیه و فساد مقاومند؟!.
18. آیا میدانید که .... 8 دقیقه و 17 ثانیه طول میكشد تا نور خورشید به زمین برسد؟!.
19.آیا میدانید که .... در هنگام عطسه، قلب شما به اندازه یك میلیونیم ثانیه میایستد؟!.
20.آیا میدانید که .... ناخن های انگشتان دست، چهار برابر ناخن های پا رشد میكنند؟!.
طب سنتی و مدرن
آلوئه ورا
تقریبا ۷۰ هزار نوع گیاه دارویی در سراسر جهان مورد استفاده قرار میگیرد. یکی از آنها آلوئه ورا است که در حوزه دریای مدیترانه، خاورمیانه، آسیا و شمال آفریقا یافت میشود. نوع وحشی آن جزو گونههای حفاظت شده است. از برگهای آلوئه ورا برای ساختن کرمهای بیماریهای پوستی، سوختگی و آفتاب سوختگی استفاده میشود.
زنجفیل یا زنجبیل
گیاهی خوراکی که در هند و شرق آسیا از آن بعنوان ادویه استفاده میشود و دارای خواص دارویی است. در ایران باستان این گیاه با نام ژنگویر نیز شناخته شده بود. زنجفیل آشتها آور است و برای مقابله با سرماخوردگی، گلودرد و حالت تهوع کاربرد دارد. این گیاه تاثیر آرامبخشی بر روی دستگاه گوارشی دارد.
شکستن عهد
آدمی در آغوش خدا غمی نداشت
پیش خدا حسرت هیچ بیش و کمی نداشت
دل از خدا برید و در زمین نشست
صد بار دل بست و دلش شکست
به هرطرف نگاه کرد راهش بسته بود
یادش آمد که یک روز عهدش را با خدا شکسته بود
باز محرم شدو دلها شکست از غم زينب دل زهرا شکست
باز محرم شد و لب تشنه شد از عطش خاک کمرها شکست
آب در اين تشنگي از خود گذشت دجله به خون شد دل صحرا شکست
قاسم وليلا همه در خون شدند اين چه غمي بود که دنيا شکست
محرم ماه غم نيست ماه عشق است محرم مَحرم درد حسين است
سوزاندن یا نسوزاندن
تعدادي از منتقدان دستگاههاي زباله به انرژي كه زباله را ميسوزاند جلوي برنامهها بازيافت را ميگيرد. اگر كسي اين زبالهها را وارد دستگاه زباله به انرژي كند، آنها ميگويند، عامل محرك كمتري براي بازيافت وجود خواهد داشت. چندين ايالت در حال تروقيف دستگاههاي زباله به انرژي ميباشند مگر اينكه برنامههاي بازيافت سرجاي خود باشد. ماساچوست، نيوجرسي و نيويوركسيتي دستگاههاي زباله به انرژي جديد را انكار كردهاند، و اميدوارند كه سطح بازيافت در ابتدا زياد شود
راز خوشبختی
تاجری پسرش را برای آموختن «راز خوشبختی» نزد خردمندی فرستاد. پسر جوان چهل روز تمام در صحرا راه رفت تا اینکه سرانجام به قصری زیبا بر فراز قله کوهی رسید. مرد خردمندی که او در جستجویش بود آنجا زندگی میکرد.
به جای اینکه با یک مرد مقدس روبه رو شود وارد تالاری شد که جنب و جوش بسیاری در آن به چشم میخورد، فروشندگان وارد و خارج میشدند، مردم در گوشهای گفتگو میکردند، ارکستر کوچکی موسیقی لطیفی مینواخت و روی یک میز انواع و اقسام خوراکیها لذیذ چیده شده بود. خردمند با این و آن در گفتگو بود و جوان ناچار شد دو ساعت صبر کند تا نوبتش فرا رسد.
خردمند با دقت به سخنان مرد جوان که دلیل ملاقاتش را توضیح میداد گوش کرد اما به او گفت که فعلأ وقت ندارد که «راز خوشبختی» را برایش فاش کند. پس به او پیشنهاد کرد که گردشی در قصر بکند و حدود دو ساعت دیگر به نزد او بازگردد.
مرد خردمند اضافه کرد:
اما از شما خواهشی دارم. آنگاه یک قاشق کوچک به دست پسر جوان داد و دو قطره روغن در آن ریخت و گفت: در تمام مدت گردش این قشق را در دست داشته باشید و کاری کنید که روغن آن نریزد.
مرد جوان شروع کرد به بالا و پایین کردن پلهها، در حالیکه چشم از قاشق بر نمیداشت. دو ساعت بعد نزد خردمند بازگشت.
مرد خردمند از او پرسید:«آیا فرشهای ایرانی اتاق نهارخوری را دیدید؟ آیا باغی که استاد باغبان ده سال صرف آراستن آن کرده است دیدید؟ آیا اسناد و مدارک ارزشمند مرا که روی پوست آهو نگاشته شده دیدید؟»
جوان با شرمساری اعتراف کرد که هیچ چیز ندیده، تنها فکر او این بوده که قطرات روغنی را که خردمند به او سپرده بود حفظ کند.
خردمند گفت: «خب، پس برگرد و شگفتیهای دنیای من را بشناس. آدم نمیتواند به کسی اعتماد کند، مگر اینکه خانهای را که در آن سکونت دارد بشناسد.»
مرد جوان اینبار به گردش در کاخ پرداخت، در حالیکه همچنان قاشق را به دست داشت، با دقت و توجه کامل آثار هنری را که زینت بخش دیوارها و سقفها بود مینگریست. او باغها را دید و کوهستانهای اطراف را، ظرافت گلها و دقتی را که در نصب آثار هنری در جای مطلوب به کار رفته بود تحسین کرد. وقتی به نزد خردمند بازگشت همه چیز را با جزئیات برای او توصیف کرد.
خردمند پرسید: «پس آن دو قطره روغنی را که به تو سپردم کجاست؟»
مرد جوان قاشق را نگاه کرد و متوجه شد که آنها را ریخته است.
آن وقت مرد خردمند به او گفت:
«راز خوشبختی این است که همه شگفتیهای جهان را بنگری بدون اینکه دو قطره روغن داخل قاشق را فراموش کنی»
داستان مداد
بالاخره پرسید :
- ماجرای کارهای خودمان را می نویسید ؟ درباره ی من می نویسید ؟
پدربزرگش از نوشتن دست کشید و لبخند زنان به نوه اش گفت :
- درسته درباره ی تو می نویسم اما مهم تر از نوشته هایم مدادی است که با آن می نویسم .
می خواهم وقتی بزرگ شدی مانند این مداد شوی .
پسرک با تعجب به مداد نگاه کرد و چیز خاصی در آن ندید .
بیل گیتس
بیل گیتس متوجه ناراحتی پیشخدمت شد و سوال کرد : چه اتفاقی افتاده؟
پیشخدمت : من متعجب شدم ....
بخاطر اینکه در میز کناری پسر شما 50 دلار به من انعام داد در
درحالی که شما که پدر او هستید و پولدار ترین انسان روی زمین هستید فقط 5دلار انعام می دهید !
گیتس خندید و جواب معنا داری گفت :
او پسر پولدار ترین مرد روی زمینه و من پسر یک نجار ساده ام
داستان سه پیرمرد
به آنها گفت: « من شما را نمی شناسم ولی فکر می کنم گرسنه باشید، بفرمائید داخل تا چیزی برای خوردن به شما بدهم.»
آنها پرسیدند:« آیا شوهرتان خانه است؟»
زن گفت: « نه، او به دنبال کاری بیرون از خانه رفته.»
آنها گفتند: « پس ما نمی توانیم وارد شویم منتظر می مانیم.»
شوهرش به او گف
ت: « برو به آنها بگو شوهرم آمده، بفرمائید داخل.»
زن بیرون رفت و آنها را به خانه دعوت کرد. آنها گفتند: « ما با هم داخل خانه نمی شویم.»
زن با تعجب پرسید: « چرا!؟» یکی از پیرمردها به دیگری اشاره کرد و گفت:« نام او ثروت است.» و به پیرمرد دیگر اشاره کرد و گفت:« نام او موفقیت است. و نام من عشق است، حالا انتخاب کنید که کدام یک از ما وارد خانه شما شویم.»
زن پیش شوهرش برگشت و ماجرا را تعریف کرد. شوهـر گفت:« چه خوب، ثـروت را دعوت کنیم تا خانه مان پر از ثروت شود! » ولی همسرش مخالفت کرد و گفت:« چرا موفقیت را دعوت نکنیم؟»
فرزند خانه که سخنان آنها را می شنید، پیشنهاد کرد:« بگذارید عشق را دعوت کنیم تا خانه پر از عشق و محبت شود.»
مرد و زن هر دو موافقت کردند. زن بیرون رفت و گفت:« کدام یک از شما عشق است؟ او مهمان ماست.»
عشق بلند شد و ثروت و موفقیت هم بلند شدند و دنبال او راه افتادند. زن با تعجب پرسید:« شما دیگر چرا می آیید؟»
پیرمردها با هم گفتند:« اگر شما ثروت یا موفقیت را دعوت می کردید، بقیه نمی آمدند ولی هرجا که عشق است ثروت و موفقیت هم هست!
بله… با عشقه که میتونید هر چیز یکه می خواهید به دست بیاردید .
راههایی برای فرار از گرما
عکس هایی دیدنی از نقاشی سه بعدی در خیابان ها
یک اتاق کار جالب و قابل حمل (عکس)
این اتاق کار قابل حمل بوده و همچنین در صورت قفل کردن هیچ راه نفوذی به داخل آن وجود نخواهد داشت.
عکسهایی از یک مرکز بازیافت زباله در اصفهان
اصفهان - خبرگزاری مهر : کارخانه مکانیزه بازیافت زباله در مجتمع پردازش و دفع زباله اصفهان به صورت مکانیزه زیر نظر شهرداری تهران فعالیت می کند.